سرمربی تیم امید اما ابتدا باید پاسخگوی این سؤال باشد که اگر دخالتی در کار او صورت گرفته چرا این موضوع را بعد از دو شکست به زبان آورده و حالا در مقام توجیه ناکامیها متوسل به اینگونه توجیهات شده است؟ اگر دخالتها از ابتدای کار آغاز شده بود مجیدی هم باید از همان روز به این مسئله اعتراض میکرد و در صورت استمرار دخالتها واکنشی از خودش نشان میداد.
در واقع مجیدی با این حرف خودش را زیر سؤال برده چرا که زمانی که در کارش دخالت میشده، حرفی بر زبان نیاورده است. اگر نتیجه بازی با ازبکستان به سود تیم امید بود باز هم مجیدی مدعی دخالت در کار خودش میشد یا اینکه شکست باعث توسل به اینگونه توجیهات شده و سرمربی تلاش میکند شرکایی برای ناکامیهای اخیر خودش پیدا کند؟
موضوع دیگری که در این اظهارات، عجیب به نظر میرسد اشاره مجیدی به مخالفت فدراسیون فوتبال، کمیته فنی یا بعضی افراد و اشخاص دیگر در انتخاب دستیار خارجی است. ماجرای سفر مجیدی به اروپا برای انتخاب دستیار و عدم توفیق او در این سفر پیش از این رسانهای شد اما هیچگاه فرهاد مجیدی در این خصوص حاضر به شفافسازی و اعلام دلیل نیامدن دستیاران خارجی نشد. حالا چه شده که بعد از حضور امید نمازی در اردوی تیم المپیک که به گفته خود مجیدی با درخواست او به این تیم پیوسته به این مسئله واکنش نشان میدهد؟
پیش از این مشکلات ارزی یکی از دلایل قطع همکاری با کرانچار اعلام شده بود. اگر فدراسیون فوتبال دچار مشکلات و محدودیتهای مالی نبود که طبیعتا سرمربی کروات حفظ میشد اما وقتی فدراسیون توان پرداخت دستمزد کرانچار را نداشته چطور میتوان انتظار داشت که مربی جوانی مثل فرهاد مجیدی انتخاب شود و دستیاران مورد نظر خودش را نیز جذب کند و فدراسیون هم ارز مورد نیاز برای حضور این دستیاران را فراهم کند در حالی که پیش از این توان پرداخت دستمزد سرمربی سابق تیم را نداشته که اگر داشت کرانچار حفظ میشد!
نکته عجیب دیگر در اظهارات مجیدی تمایل به ساختن یک تیم جدید و بیتوجهی به بازیکنان سابق تیم امید است در حالی که همان نفرات در بازیهای دوستانه و رسمی نسبت به تیم فعلی عملکرد بهتری داشتند، بازیهای بهتری انجام دادند و نتایج بهتری کسب کردند. از سویی زمانی برای ساختن یک تیم جدید باقی نمانده که مجیدی بخواهد در دو یا سه اردوی کوتاه مدت باقیمانده یکباره تیم جدیدی برای حضور در مرحله نهایی بسازد. تیم امید 4 ماه دیگر باید در رقابتهای انتخابی المپیک به میدان برود و قطعاً این مدت، زمان کمی برای ساختن یک تیم جدید است.
به نظر میرسد مجموعه این اظهارات توجیهی است برای خریدن زمان کافی، حذف برخی از افراد و ماندن در این جایگاه تا شروع مسابقات نهایی. در این صورت بعد از ناکامی احتمالی در رقابتهای نهایی هم مجیدی توجیهات تازهای خواهد داشت از جمله اینکه تلاش کرده تیم تازهای بسازد، زمان کافی در اختیار نداشته و در این موقعیت و شرایط با توجه به اضافه نشدن مربی خارجی نباید از او و تیمش انتظار بیشتری داشت، حال آنکه فرهاد مجیدی از تمامی این شرایط و مشکلات باخبر بوده و چنین توجیهاتی نمیتواند چیزی از بار مسئولیت چه در مقطع فعلی و چه در مرحله نهایی کم کند.
صحبتهای فرهاد مجیدی عذر بدتر از گناه است؛ اینکه او خواسته تقصیرها را گردن افراد دیگری بیندازد و بلافاصله پس از اولین شکست بازی قدیمی «کی بود، کی بود؛ من نبودم» را آغاز کند. این نشان میدهد مجیدی تا پخته شدن در عرصه مربیگری راهی بس طولانی در پیش دارد.