اختصاصی دی اسپورت
رفتارهای کنشگر در فوتبال/ نجات دهنده یا ویرانگر فوتبالی ؟؟!!
حالت گفتار که تحریک ورنیکه و بروکا است. یعنی همزمان دو سمت گیجگاهی لمس شود و فشار داده شود و یک مربی صحبت کند و بازیکن در برابر صحبت مربی ، واکنش هیجانی مثبت اما واقعی نشان دهد.
به " گزارش دی اسپورت"، غلبه بر محیط ، بارزترین ویژگی این حالت است . کاری که بر اساس ظرفیت های حتی کم یک فرد و در کمترین زمان ، ممکن است انجام شود و در عین حال اگر انجام نشود ، مانند یک شوک غیرمنتظره جبران ناپذیر است .
رفتارهای کنشگر،بارزترین نوع رفتار در جانداران خصوصا انسانها هستند که از الگوهای شرطی سازی ذهنی و محیطی سرچشمه می گیرند و به صورت ارادی - تصادفی هستند که تداعی های ذهنی و محیطی را به بالاترین حد ممکن رقم می زنند .
برای تصور و درک بهتر این حالت ، بیاییم حساس ترین شرایط یک بازی فوتبال را در نظر بگیریم . بازی که در آن یا صعود مطلق میکنیم و یا سقوط مطلق.
بازیکنان ما آمادگی پذیرش هیچ استرس لحظه ای را نه تنها ندارند بلکه معکوس عمل میکنند و بازتاب های رفلکس شیشه ای پسامغز به تمام قسمت های دستگاه مغز و اعصاب مرکزی بدن می دهند. و این یعنی "پاداش در برابر تنبیه و محیط در برابر ژنتیک"
مهم ترین قسمت قضیه توسط فردی انجام می شود که قدرت آگاهی محیطی اش خاص باشد. یعنی از لحاظ گردش مدار هوش القایی بدن بتواند به صورت غیرمصنوعی عمل کند و کاریزماتیک باشد .
"ذهن"،"هوش القایی"،"گفتار" و مهم ترین قسمت ماجرا که (Touching) است، یک بخش از 5 بخش آن فرد هستند که میتوانند در کوتاه مدت جواب دهند و به ما نتیجه مطلوب دهند .
بدون شک آن فرد در بالاترین سطح می تواند مربی یک تیم باشد که نقش رهبر میدانی و اصلی با جنبه کاریزماتیک می باشد.
حال با هم به برخی راهکارهای موجود برای انجام این پروسه می پردازیم:
1. اولین قدم یک مربی، تقویت محیط است. یعنی جو محیطی آشکار را با واقع گرایی مطلق سنجش کند اما هرگز با واقع گرایی برای بقیه زمان مانده و لحظات آتی پیش نرود. یعنی تلفیق حقیقت و رویا که دقیقا معنای "روان درمانی با ریشه های پسا درمانی" را نشان می دهد.
در این حالت، مربی از طریق تقویت حافظه اولیه بازیکن، حالت محیطی او را تغییر می دهد که بهترین کار، استفاده از کاربرد اعداد است. اعدادی معنادار که بتوانند صحت قشر حسی - حرکتی مغز را بسنجد. در چنین لحظاتی، آقایان چشم و بانوان کلام مهمترین حرکت محوریشان است.
2. قدم بعدی، هوش القایی است. یعنی ظرفیت های هوشی موجود به همراه بهره هوشی در یک لحظه. روش غیر مصنوعی شوک به هوش بازیکن که سیستم مدارعصبی بازیکن را تحت تاثیر هیجانات مثبت واقع گرایی رویاگونه قرار دهد.
تحریک هیپوتالاموس مغز سبب این کار می شود که چون دستگاه کناری مغز و دستگاه حس بویایی عواطف احساسی بیش از حد را ممکن است القا کنند و سبب مزاحمت در کار شوند.
مربی باید از روش Touching استفاده کند. روشی که نقاط خاصی از بدن به صورت 2 واحد همزمان لمس و فشار داده شود که سبب تحریک مسئله هیجان و هوش القایی غیرمصنوعی شود. لمس گیجگاه ، پشت سر، فاصله بین انگشت شصت و انگشت سبابه مهم ترین مراکز این روش هستند که تا 70% اثر مثبت گرایی دارند. اما با یک تفاوت در حالت عادی و آن این است که لمس و فشار دادن این نقاط نباید با ملایمت مطلق و عاطفی باشد.
حالت گفتار که تحریک ورنیکه و بروکا است. یعنی همزمان دو سمت گیجگاهی لمس شود و فشار داده شود و یک مربی صحبت کند و بازیکن در برابر صحبت مربی ، واکنش هیجانی مثبت اما واقعی نشان دهد.
حال بیاییم و اینگونه فرض کنیم که حرکات مربی ناقص باشد چه اتفاقی می افتد؟
نتیجه آن پردازش موازی در هسته های قاعده مغز در 5 مدار موازی می شود که اطلاعات به صورت ناقص منتقل می شود و ناقص به همان ناحیه برمیگردد.
اینجا می توان معنی ناجی مطلق یا قاتل مطلق را به درستی فهمید.
3. بررسی رفع حالت های نباتی خاص و اولیه انسان مثل رفع تشنگی و گرسنگی.
اعمال نباتی اولیه انسان در هر لحظه حالت سکون مطلق ندارد و گردش آن در هزارم ثانیه اتفاق می افتد و به همه سیستم مغزی اثر می گذارد. وظیفه یک مربی این است که بتواند از 5 جنبه وضعیت (عصبی عروقی ، آب بدن ، دمای بدن ، روند انقباضات ، گوارشی )، روند فعال سازی و گردش مغز را کنترل کند. اعمال نباتی اولیه از هیپوتالاموس نشات میگیرند و تحریک هیپوتالاموس و تالاموس قشری به وسیله فهم و ارسال پیامهای خاص حسی و کلامی می تواند این کار را تسهیل ببخشد.
4. تلقین مثبت درمانی سایکوفیزیک بدن بازیکن
در این روش پدیده های فیزیکی بدن مثل بینایی و شنیداری در ابتدا به ساکن تحریک می شود و بعد سیر صعودی خاص قابل مشاهده دارد. محرکی که بالاتر از آستانه حسی بازیکن باشد تا بازیکن بتواند آن را کاملا حس کند. مثل اثر بخشی یک لمس یا دیدن محیط آگاهی که فقط آن بازیکن قادر به دیدن آن است که در این حالت JND( کمترین تفاوت محسوس ) در زمان ثابت محیط باید در 0/02 ثانیه رخ دهد. البته قابل ذکر است که JND در حالت های مختلف ، زمان های خاص خود را دارد .
می توان به جرات گفت هیچ مربی در جهان نیست که بتواند این پروسه و حالات را در لحظه به صورت 100% حل کند اما می توان گفت شناخت محیطی یک مربی که واکنش های او می تواند برگ برنده در این حالت باشد. شاید ساده ترین و و در عین حال کاربردی ترین راه حل برای این کار، قدرت امواج کلامی 20 تا 50 درصدی دلتا و تتا است که از تحریک هیپوتالاموس و ساقه مغز ایجاد می شود. به صورتی که با لمس و گفتار همزمان تحریک شونده هورمون های زیر فعال شود:
*نوراپینفرین برای پیام رسان عصبی
*سروتونین برای افکار القایی خوب
*استیل کولین برای انتقال دهنده سیناپس عضلانی
هنر یک مربی اینجا است که تمام این کارها را بازه زمانی زمانی بین 1 تازیر 2 دقیقه انجام دهد. چون هدف ما حافظه اولیه است. حافظه ای که تنها در کسری از ثانیه بعد از صحبت ما، رفلکس مغزی خاص نشان می دهد و به تمام قشر مغز و دستگاه اعصاب مرکزی و حتی اندام بدن فرمان می دهد و 30 ثانیه بعد ، بدن اجرای آن را نیز کاملا و به صورت دقیق تمام کرده است .
در پایان و با توجه به مطالب گفته شده شاید اولین و آخرین مطلب، درک یک مربی از حالات روانشناسی به صورت پایه و دقیق علمی است و اینکه بتواند سطح تفکرات خود را از ثانیه اول مسابقه یا تمرین تا لحظه آخر به صورت صعودی مثبت نگر القایی غیرمصنویی بالا ببرد. بانوان با توجه به داشتن روحیات بالای احساسی یک قدم از آقایان جلوتر هستند و آقایان با توجه به منطق گرایی سلفی ، بهتر میتوانند این مهم رو به سرانجام برسانند.
گوشه ای از مقاله فوتبال و زندگی به قلم محجوب حسن پور مربی و آنالیزور فوتبال
خبرنگار: محمد زائری