به گزارش خبرگزاری "دی اسپورت"، چه چیز در چین باعث شده که این کشور اینگونه در زمینه فوتبال دست به سرمایه گذاری بزند و بازیکنان را با مبالغی بسیار بالاتر از آنچه در اروپا به آنها پیشنهاد میشود خریداری کند؟ کشوری که تیم ملیاش در رتبه 81 ام دنیا قرار گرفته است، چرا این طور در زمینه ترانسفر بازیکنان فوتبال دست به اقدام میزند؟ نکته عجیب درباره کشور چین آنجاست که استقبال از فوتبال در این کشور و سطح بازیها بر عکس اروپا بسیار بسیار پایین است؛ در عین حال در قیاس با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و یا حتی باشگاههای ایالاتِ متحده، باشگاههای چینی اقدام به خرید بازیکنان سن بالا نمیکنند. فرضاً هالک 30 سال سن دارد که این سن اوج دوران بلوغ فوتبالی هر فوتبالیستی به شمار میآید. "بِن بلوم" نویسنده ورزشی تلگرام معتقد است که این اقدام چین بخشی از پروپاگاندا و سرمایه گذاری دولت آن جهت ایجاد علاقه به فوتبال در میان مردم این کشور است. با توجه به تغییر سبک زندگی مردم چین و رواج فست فود و بحران چاقی، دولتمردانِ چین در عین جلب توجه رسانههای غربی، علاقهمندند که این ایجاد موج در رسانههای اروپایی را به عنوان شکلی از قدرتمندیِ فوتبالِ چین به مردم کشور خود القا کنند. حجم نقل و انتقال بازیکنان در ماه فوریه سال جاری در چین به 337 میلیون یورو رسید که صد میلیون یورو از میزان نقل و انتقالات در لیگ برتر انگلیس (مهمترین لیگ باشگاهی اروپا) بیشتر بود. از دیگر سو یکی از عللی که باعث می شود چین چنین مبالغ هنگفتی را به ستارههای فوتبال بپردازد، سطح پایین فوتبال این کشور است. مزیت رقابتی باشگاههای چین در قیاس با لیگهای اروپایی فقط و فقط یک چیز است: پول! بازیکنانی که به چین میروند خود بهتر از هر کسی به این نکته واقفاند که سطح پایین فوتبال چین و رقابتهای ضعیف در این کشور چگونه میتواند بر روال حرفهای فوتبال آنان تاثیر بگذارد؛ صاحبانِ باشگاههای چینی نیز که از دغدغه سوپر استارها آگاهند، مهمترین عامل اقناعی خود را از جیب های بزرگشان بیرون میآورند: پول! از سمت دیگر رئیس جمهوری خلق چین ژین پینگ خود از طرفداران پر و پا قرص فوتبال است و در اعلام برنامههای کاریاش بارها گفته است که قصد دارد تا سال 2015 بودجه ورزشی چین را دو برابر کند. در بروکراسی عظیم چین جهت نزدیکی به دولت و آقای رئیس جمهور، نیازمندید که به علایق دولتمردان نزدیک شوید و در جهت آن قدم بردارید، لذا سرمایهگذاری در فوتبال توسط غول های سرمایهداری چین نه فقط به قصد اعتلای فوتبال آن کشور، که نشاندهنده امتیاز دادنِ سرمایه داران به دولت چین جهت اخذ امتیازات بعدی است. در عین حال دولت چین با این اقدام قصد دارد تا از خروج سرمایه به سمت کشورها و باشگاههای دیگر جلوگیری کرده و با ارتقای سطح فوتبال در چین توجه سرمایه گذاران مستقل و حتی خارجی را به باشگاههای این کشور جلب کند. در حال حاضر سرمایه داران چینی نزدیک 400 میلیون دلار در منچستر سیتی، 307 میلیون دلار در اینتر میلان، 86 میلیون دلار در آستون ویلا، 52 میلیون دلار در اتلتیکو مادرید و 18 میلیون دلار در اسپانیول سرمایه گذاری کردهاند. آنها همینطور کنترل کامل باشگاههایی مانند اسلاویا پراگ را نیز در اختیار دارند. اگر علاقه رئیس جمهوری چین به فوتبال و گرفتن سلفی با آگوئرو در استادیوم منچستر سیتی را کنار بگذاریم، نگاهی بلند مدت در پس این اتفاق نیز دیده میشود. آرسن ونگر در مصاحبهای در فوریه امسال گفته بود که"آنها اگر بخواهند میتوانند کل لیگ جزیره را به چین ببرند"؛ اگر این جمله را جور دیگر بخوانیم شاید بتوان گفت "آنها اگر سرمایهشان را از اروپا خارج کنند، چیزی در ابعاد لیگ جزیره را به چین خواهند برد". حقیقت آن است که زمین بازی سرمایه داران غول پیکر چینی در حال عوض شدن است و آنها ترجیح میدهند به جای سرریز کردن پول به سمت اروپا، سرمایه خود را در بازار یک میلیارد نفری چین تزریق کنند. اما برای آنکه این سرمایه گذاری به نتیجه برسد، به ایجاد "نیاز" و "علاقه" باید پرداخت؛ پس با جا به جایی بازیکنان بزرگ و ایجاد شوک های فصلی در فوتبال اروپا، غیر از جلب توجه چشم آبیها، چینیها را نیز کنجکاو میکند. البته این اقدامات تا کنون تا حدودی به نتیجه رسیده است. دولت فوتبالدوستِ چین در سال 2016 (در قیاس با سال قبل) هزینه پخش مسابقات محلی را 20 برابر کرده و این مبلغ از 9 میلیون دلار سالانه به 200 میلیون دلار، جهش چشمگیری داشته است. بازار یک میلیارد نفری چین، می تواند محل خوبی جهت سرمایهگذاری در فوتبال باشد؛ دولت و سرمایه گذارانِ چین به خوبی از گردش مالی اتفاقات جانبی فوتبال در عرصههای مختلف (اعم از تبلیغات، پوشاک، خوراک، توریسم و...) آگاهند، لذا نباید توقع داشت که آنها با سرمایه گذاری در فوتبال الزاماً به ارتقا این ورزش چشم دوخته باشند. در بازاری با یک میلیارد مشتری، هر فوتبالیست می تواند یک مدل، یک برند و یک عامل معرفی محصولات باشد که این مهم تنها و تنها نیازمندِ چهره بودن و شهرت است. سرمایه دارانِ چینی شاید بیش از آنکه به ایجاد فوتبالیستها فکر کنند، به تولید ستارههای فوتبالی میاندیشند. ستارههایی که بر بیلبوردها باشند و بتوانند اجناس مختلف چینی را برای یک میلیارد نفر تبلیغ کنند. شاهدِ مثال این اتفاق میتواند با نور انداختن بر قیمت بازیکنان چینی باشگاههای این کشور معین گردد. کشور چین در حال حاضر حدود 35 بازیکنِ چینی با قیمت بالای 2 میلیون دلار را در لیگ خود میبیند و شخصی نظیر "یانگیانه جین" (بازیکن خط میانی تیم سی اف اف سی چین) ارزشی معادل 10 میلیون یورو دارد. اگر نگاهی به قیمتگذاری بازیکنان در بازارهای غربی بیندازیم میبینیم که روال ارزشگذاری بازیکنان چینی اصولا نسبت مشخصی با قابلیتهای تکنیکی آنها ندارد و در بسیاری موارد قیمت آنها در اثر محبوبیت و میزان فروش تبلیغاتشان معین می گردد. به عنوان مثال هایفِن دینگ، بازیکن خوشچهره همان باشگاه سی اف اف سی که در طول دوران فوتبالی خود اشتباهات زیادی مرتکب شده، در حال حاضر 6 و نیم میلیون دلار (حدود 20 میلیارد تومان) قیمت گذاری شده که می توان علت این مبلغ را در ارتباط با محبوبیت زیاد او میان دختران و پسران جوان جست. با عنایت به موارد فوق پیش بینی میشود با پیشروی وضعیت حاضر در چین، با شکل جدیدی از فوتبال در این کشور رو به رو باشیم. شاید بتوان از اصطلاح "مدل-فوتبالیست" بهره برد. فوتبال به عنوان صنعتی بزرگ و بسیار فراتر از مستطیل سبز، در چین شکل عریان سرمایه محور خود را بروز داده است. بنا بر نظر مفسران فوتبال، حجم سرمایه گذاری چینیها در فوتبال جهت خرید ستارههای خارجی، طی پنج سال آینده به بیش از یک و نیم میلیارد دلار خواهد رسید: فوتبال به عنوان رسانهی تبلیغاتی یک میلیارد نفر و شویی بزرگ که از طریق آن میتوان انواع اجناس اعم از لوکس و بنجل را آب کرد. به نظر میآید که در آیندهای نزدیک رقابت های فوتبالی را در چین، نه زمین که باید بر بیلبوردها دنبال کرد. |