به گزارش" دی اسپورت":سیچلوی آرژانتینی خودش هم نفهمید چه زمانی گزینه سرمربیگری تیم ملی والیبال شد. همان روزهایی که صحبت از عدم مدیریت لوزانو و اتمام قراردادش شد، شواهد نشان میداد که او در ایران ماندنی است و چند هفته بعد از المپیک هم به همراه تیم ملی ب راهی جام آسیا شد. حالا هم که با آغاز لیگ وارد تهران شده و قرار است گزارش هایی را درباره عملکرد تیم در نیمه اول امسال و رقابتهای المپیک به فدراسیون بدهد. با این حال از او درباره سرمربیگری تیم ملی والیبال پرسیده میشود و طبیعی است که اظهار خوشحالی کند. آن هم برای تیم هفتم دنیا و بودن در کشوری که بیش از هرجای دنیا برای کارش ارزش قایلاند. سوال مهمی که خیلیها میخواهند پاسخ آن را بدانند، این است که آیا واقعا در شرایطی که ما لوزانو را برای هدایت تیممان نا مناسب میدانیم و بنا بر اظهارات خود مدیران فدراسیون به فردی بزرگ و مدیر نیاز داریم، میخواهیم سراغ سیچلو برویم؟ اگر بیاییم یک دهه اخیر والیبال ایران را دوره کنیم، نکتههایی نظرمان را جلب میکند که البته بارها چه در لفافه و چه به وضوح از زبان مدیران فدراسیون گفته شده. به طور مثال میبینیم که به جز حسین معدنی، در دهه گذشته مربی مطرح داخلی دیگری جایگاه جدی و تاثیر گذاری در تیم ملی والیبال نداشته. فدراسیون برای آماده کردن او هم هزینههای زیادی داد و خیلیها مخالف حضور او در این جایگاه بودند. با این حال او دستیار اول گاییچ بزرگ شد و بعد از یک سال تیم ملی والیبال را در اختیار گرفت و شد آخرین مربی ایرانی تیم ملی. حسین معدنی نتایج قابل توجهی هم با تیم ایران گرفت و روند رو به رشد را ادامه داد اما خب برای رسیدن به جایگاه امروزمان نیاز داشتیم به یکی مثل ولاسکو. حسین معدنی بعد از وقفهای کوتاه، کار با ولاسکو را هم شروع کرد. حتی در شرایطی که نفر دوم کادر هم نبود و همه میدانستند که بعد از ولاسکو حرف اصلی را سیچلو میزند. با این حال او در کنار تیم بود. یعنی هم خودش میخواست و هم از او خواسته میشد که این کار را انجام دهد. ولاسکو هم که رفت، در فاصلهای که قرار بود کواچ به تیم ملحق شود، تیم را زیر نظر گرفت و حاضر و آماده به کواچ تحویل داد. تیمی که تحت تاثیر ولاسکو و کار خوب معدنی بهترین نتیجه تاریخ والیبالمان را گرفت و چهارم لیگ جهانی شد. *** سیچلو با حضور در ایران و دستیاری اسم بزرگی مانند ولاسکو اسم و رسمی حداقل در آسیا برای خودش دست و پا کرد. احیای ولاسکو در دنیای والیبال برای این مربی جوان هم تاثیرات مثبتی داشت. سیچلو به لطف دستیاری ولاسکو، بعد از رفتن این مربی بزرگ سرمربی تیم ملی قطر شد و با قراردادی قابل توجه هدایت این تیم را بر عهده گرفت. با این حال بعد از دو سال، چرخ روزگار یک بار دیگر راهی ایرانش کرد و فدراسیون والیبال در شرایطی قرار گرفت که حضور او میتوانست مسیر ناهموارش را تا حدودی هموار کند. سیچلو برگشت. آن هم وقتی هنوز نمیدانستیم چه کسی سرمربی مان میشود. در لهستان به خوش خبر و افشاردوست پیوست و در انتخاب سرمربی آینده ایران هم به طور مستقیم تاثیر گذار بود. حالا هم که بوی رفتن آن مربی میآید، مشخص است که میماند و جایگاهش را در تیم ملی ایران خواهد داشت. *** فدراسیون والیبال هر بار که مربی خارجی را آورد، حرف از دستیار ایرانی و مربی زد که بشود حسین معدنی دوم. کسی که بتوانیم ولو برای یک سال تیم را به او بدهیم. کسی که بازیکنان قبولش داشته باشند و بتواند تیم را به خوبی آماده کند و تحویل سرمربی بدهد. کسی که دیگر مربیان با حضور او روی نیمکت بهعنوان نفر دوم مشکل چندانی نداشته باشند و با حضورش روی نیمکت جنگ زرگری به راه نیفتد. فدراسیون بعد از رفتن کواچ و هفتههایی که به بررسی و مرور اسامی مشغول بود، به این نتیجه رسید که جای حسین معدنی را باید بدهد به خوان سیچلو. کسی که هم بازیکنان ایران را خیلی خوب میشناسد، هم بازیکنان حرفش را میخوانند و رابطه خوبی با او دارند و هم میتواند دستیار اول خوب و مطمئنی برای سرمربی باشد. سیچلو به نوعی آلترناتیو حسین معدنی است. حسین معدنی که اگر بود شاید سال گذشته اصلا جایی برای سیچلو برای بازگشت باز نمیماند. منطقی ترین حالتی که میشود برای جایگاه این مربی جوان آرژانتینی در والیبال ایران در نظر گرفت همین است. جایگاهی که داورزنی و همکارانش نتوانستند به فردی ایرانی بدهند یا دیگر نمیخواهند هزینههای معنوی حسین معدنی دیگری را به گردن بگیرند. *** حالا قرار است در این هفته تکلیف لوزانو به طور کامل و قطعی مشخص شود. لوزانویی که بهترین تعریف از او این است که در حد انتظارات بود و کار خاصی روی تیم انجام نداد. پس آیا شایستگی ماندن را دارد؟ این روزها هم که هر کسی در پس اظهارنظرش واژه دیکتاتور را میآورد و میگوید ما مربی دیکتاتوری را میخواهیم! مثل اینکه ملتی درخواست حاکم دیکتاتور داشته باشند! حالا یا معنی دیکتاتور در والیبال متفاوت است یا ما معنیاش را نمیدانیم اما بدون شک ملتی که به دنبال حاکم دیکتاتور باشد، جامعهای بیمار دارد و باید ابتدا به خودش رسیدگی کند و در درجه دوم به حاکمیت! منبع:ایران ورزشی |