۱۹ دی ۱۳۹۵ - ۰۱:۴۱
درگفتگو با دی اسپورت،

رمضانی:آقایانی که دم از غیرت می زنند خود را جای من بگذارند

دی اسپورت:مجتبی رمضانی قبل از آمدن مهدی پرهام به باشگاه نساجی تصمیمش را گرفت و به دلیل مشکلات مالی که با آن دست و پنجه می کرد به خونه به خونه بابل پیوست.
کد خبر: ۶۱۷۳۹

به گزارش"دی اسپورت"، رمضانی می گوید، کاش این آقایان که دم از غیرت می زنند خود را جای من فوتبالیست می گذاشتند که تنها حرفه ای که بلد هستم فوتبال است. کاش این دوستان پدر از کار افتاده و مادری که در بستر بیماری است را در خانه داشتند و هزینه زندگی و درمان والدینشان بر عهده آنان بود، آن وقت می دیدم چه تصمیمی می گرفتند.

گفتگو خبرنگار دی اسپورت با مجتبی رمضانی، هافبک - مهاجم سابق نساجی و حال حاضر خونه به خونه را در زیر می خوانید.
  
از اتمام بازی با سپیدرود شروع کنیم. آیا پس از آن از طرف باشگاه با شما تماسی گرفته شد.
بله، چند روز پس از بازی با سپیدرود آقای اسدی، سرپرست تیم با من تماس گرفتند که شنیده ایم در حال مذاکره با چند تیم هستی و حتی از باشگاه خونه به خونه هم اسم بردند که چون هنوز با این تیم حرف نزده بودم، تکذیب کرده و گفتم فعلا منتظر می مانم تا تکلیف تیم مشخص شود. یکبار دیگر هم زمانی که خریدار به قائمشهر آمده بود تماس گرفتند و گفتند که به تمرین بروم. همین و دیگر تماسی با من گرفته نشد.

ولی مسوولین باشگاه می گویند که برای گرفتن شماره حساب چند بار تماس گرفتند ولی جواب ندادید.
خوشبختانه الان عصر ارتباطات و این ادعا به سادگی قابل اثبات است. هر زمان که بگویند حاضرم به همراه کسانی که چنین ادعایی کرده اند به مخابرات برویم و پرینت و ریز مکالماتم را بگیریم. به غیر از دو باری که در بالا گفتم اگر حتی یکبار دیگر با من تماس گرفته شد حاضرم فوتبال را کنار بگذارم. تنها یک بار از طرف سرپرست باشگاه برایم پیامک ارسال شد که شماره حسابت را اعلام کن که در آن زمان اولا با خونه به خونه به توافق رسیده بودم و دوما به دلیل فحش هایی که برایم ارسال می شد، اصلا تلفن همراهم را حتی نگاه هم نمی‌کردم.

چه زمانی با خونه به خونه به توافق رسیدی؟
من از چند روز قبل از آمدن خریدار به قائمشهر با مسوولین خونه به خونه صحبت کرده بودم ولی به دلیل شایعه افرادی که می گفتند می خواهیم امتیاز باشگاه را بخریم، از مدیران خونه به خونه زمان گرفتم تا اینکه شخصی به نام یوسفی به عنوان نماینده خریدار در وطنی حضور یافت و در رختکن با بچه ها صحبت کرد. از صحبت های این آقا متوجه شدم حداقل از سوی آنها اتفاقی نمی افتد و آقای پرهام هم که کماکان می گفتند حاضر به تیمداری نیستند. پس از ترک وطنی قرارداد داخلی ام را با خونه به خونه ثبت کردم زیرا در بدترین شرایط مالی قرار داشتم و اینکه از نظر فوتبالی هم نمی توانستم بیشتر از این از تمرینات دور باشم.

در این مدت هیچ تماسی با شما گرفته نشد؟
اصلا یک سوال، آقای اسدی، شما که چند روز پس از بازی با سپیدرود تنها به دلیل شنیدن یک شایعه با من تماس گرفتید، چرا پس از ارسال پیامک و درخواست شماره حساب، وقتی دیدید جواب ندادم، با من تماس نگرفتید؟ یا آقای مدیرعامل که مصاحبه می کردید که از دست این بازیکن شکایت می کنیم و کار او غیر قانونی است، چرا یکبار به خودتان زحمت ندادید درب منزل ما بیایید یا حداقل چند نفر را واسطه قرار دهید تا با من صحبت کرده و مرا از تصمیمی که گرفتم پشیمان کنند؟ چرا فرافکنی می کنید؟ چرا دوست دارید کم کاری خودتان را گردن من بیاندازید و مرا جلوی هواداران قرار دهید؟ فحش هایی که برخی از خدا بی خبر به ناموس من می دهند را شما باید پاسخ دهید. چرا راستش را به مردم نمی گویید و اعتراف نمی کنید که کم کاری از سوی شما بوده است؟ شما که می گویید نساجی به مجتبی رمضانی نیاز داشت و نباید چنین کاری می کرد، یکبار با من صحبت کردید که دردت چیست؟ چرا چنین تصمیمی گرفتی؟ خودتان که می دانید حتی کوچکترین تلاشی هم نکردید که مرا باز گردانید، پس چطور ادعا می کنید که با من چند بار تماس گرفتید؟ هوادار جوان نساجی هم چون از چیزی خبر ندارد و فکر می کند شما راست می گویید، به خودش اجازه می دهد به ناموس من فحش دهد. اگر وجدان دارید، راستش را بگویید و به کم کاریتان اعتراف کنید. امثال مجتبی رمضانی به این تیم می آیند و می روند ولی آنچه می ماند نام نساجی است. واقعا چسبیدن به صندلی ارزش این را دارد که مرا خائن جلوه دهید؟ واقعا شب راحت سر روی بالشت می گذارید؟

در چند روز اخیر عکس هایی از برخی هواداران با پدر و مادرت در فضای مجازی منتشر شده و ادعا کرده اند که خانواده ات از تو بی خبرند.
واقعا نمی دانم چه بگویم. یک نفر رفته به منزل ما و با پدرم عکس سلفی می گیرد و از مادرم در مورد من می پرسد و به آنها می گوید مردم مجتبی را تهدید کرده اند که چنین و چنان می کنند. وقتی از این موضوع مطلع شدم در تلگرام به این فرد پیام دادم که چرا این کار را کردی؟ نکته جالب این است که او طلبکار بوده و به من فحاشی کرد و سپس با پاک کردن پیام های خود از نوشته های من اسکرین گرفته و در گروه های هواداری پخ ش می کند. از همین جا به او می گویم که به زودی همدیگر را در دادگاه می بینیم. باید بابت تمام این کارهایت توضیح بدهی. خوشبختانه ایران قانون دارد و می خواهم ببینم در دادگاه هم همین حرف هایی که به من زدی را تکرار می‌کنی؟ تمام حرف هایت را در گوشی ام ذخیره کرده ام و از طریق وکیلم پیگیر هستم تا در دادگاه ببینم آیا یک نفر می تواند خیلی راحت به خانه کسی برود و خانواده او را تهدید کند و پیام های تهدید آمیز ارسال کند؟ یا مثلا پدرم به عنوان هوادار قدیمی نساجی به تمرین این تیم رفته و عده ای به اصطلاح هوادار او را دوره کرده و پیش پدرم مرا تهدید می کنند و در آخر هم به اجبار از وی پیام صوتی می گیرند و در گروه های هواداری پخش می کنند. فقط یک سوال، واقعا به دنبال چه هستید که پدرم را تهدید می کنید؟ می خواهید چه چیزی را ثابت کنید؟ واقعا برای این عده اندک فقط باید تاسف خورد.

حرف پایانی.
 فوتبال حرفه ای شده و از امروز تمام تلاشم را برای سربلندی فوتبال بابل به  کار می گیرم. در پایان از تمام هواداران نساجی که در این مدت از من حمایت کرده و مرا تحمل کردند شکر می کنم.

خبرنگار:دلسا محمدخانی