به گزارش"دی اسپورت"،مهم نیست که هیرنفین در واپسین دقایق مسابقه یکشنبه شب خود برابر آیندهوون در ادامه لیگ فوتبال هلند با خوردن یکی دو گل قدری سهلانگارانه برتری شگفتآور موقتی 3 بر 2 خود را با شکست نهایی 4 بر 3 عوض کرد و مهمتر این بود که رضا قوچاننژاد در این مسابقه با زدن هر سه گل تیم بازنده و به واقع با انجام کاری تاریخی یک بار دیگر ثابت کرد یک «مهاجم هدف» مانند در اندازههای اروپایی و در سطح بالای این قاره است.زدن 12 گل طی فصل جاری برای تیمی که در فصول پیش مستاجر دایمی قعر جدول لیگ دسته اول این کشور (موسوم به اردیویژه) بود و بارها مانند«یویو» از لیگ یک به لیگ دو هلند و سپس از آنجا به لیگ یک آمده، در مدتی کمتر از 20 هفته چیزی همانند یک حماسه فوتبالی است و اینکه انجام دهنده این مهم یک ایرانی است، اسباب افتخار ما.
وصال روحانی
حسن اصلی و بزرگ گوچی طی تمامی چهار، پنج سالی که با هنرهای این چپ پای ویژه خراسانی آشنا شدهایم، زدن ضربات آخر به هنرمندانهترین و دقیقترین شکل ممکن بوده است و حتی در ضعیفترین روزهای گوچی نیز به یاد نمیآوریم که او ضریب خطایش از 10 درصد فراتر رفته باشد و توپهایی را خراب کرده باشد که درصد گلشان بالای 80 یا 90 درصد بوده و به موازات آن وی بارها توپهایی را هم گل کرده که اصلا گل نبودهاند و فقط به لطف تیزهوشی وی درون دروازه رقبا رفتهاند.
در حدود و ثغور بزرگان
تیزچنگیهایی از این دست سالها سلاح اول فرشاد پیوس بود و او هم با تک ضربات فنی و دقیق و کوتاهش آنقدر گل زد که از شمارش گذشت و طرفداران پرسپولیس به او به حق لقب «فرشاد آقای گل» را دادند.
بر این اساس و با چنان دیدگاهی، گوچی «پیوس اعصار مدرن» لااقل برای فوتبال ما است و به حدود و ثغوری در گلزنی رسیده که در تاریخ معاصر فوتبال ما فقط حسین کلانی، غلامحسین مظلومی، صفر ایرانپاک و البته فرشاد پیوس رسیده بودند. کسانی که به نظر میرسید گلزنی جزو ذاتشان است و این کار را بیرنج انجام میدهند و راحت و کمدردسر ضربه آخر را میزنند، آنها گاهی در طول مسابقه در 88 دقیقه اصلا دیده نمیشوند، توگویی جایی تشک پهن کرده و به خواب فرو رفتهاند (!) اما درست در لحظهای که توپ خطرناک و گلساز میرسد، همانجا حاضرند تا بغل پای آخر را بزنند و کار را تمام کنند.
سرآمد این قضیه در فوتبال مدرن جهان گردمولر بمبافکن فوتبال آلمان بوده است که در 63 دیدار ملی 68 گل زد و در فوتبال ما فرشاد پیوس بود ولی حالا گوچی به حد و مرزهای ناب وی ورود کرده است.
در اندازههایی متفاوت
از یک منظر حتی باید کارهای گوچی را به لحاظ ابعاد بینالمللی بالاتر از فرشاد دانست زیرا او به یمن سالها لژیونر بودنش و تقابل با نامداران برابر رقبایی در اندازههای آیندهوون هتتریک میکند حال آنکه پیوس هرگز به لیگهای خارجی نرفت و البته گناهی هم نداشت زیرا در دوره وی لژیونر شدن چندان مرسوم نبود و زمانی هم که متداول شد، فرشاد در آستانه آویختن کفشهای مستعمل اما ارزشمند خود قرار داشت. پیوس از دروازههای فراوانی عبور کرد و در سالهای 1985 تا 1995 برای تیم ملی ایران نیز گلزنیهای متعددی را انجام داد و بازیهای آسیایی 1986 و 1990 و جام ملتهای آسیا 1990 از ارکان تیم ملی بود و از حرفهایگری و هوشمندیاش در آستانه دروازه رقبا هر چه بگوییم کم گفتهایم اما گوچی اینک با همان میزان مهارت، خونسردی و هوشمندی در حال گلزنی به تیمهایی است که پیوس که چند سالی است مربی شده (ولی در این حرفه هرگز موفقیت مستمری نداشته) هیچگاه افتخار تقابل با آنها را نداشت و هنگامی که عابدینی در پرسپولیس و فتحا...زاده در استقلال شروع به گسیل نفرات خود به اقصی نقاط اروپا از شروع نیمه دوم عصر 1990 میلادی کردند و بزرگترین امواج ایرانی را در بوندسلیگا آفریدند، پیوس کنار رفته بود و دیگر به عنوان بازیکن فعالیت نمیکرد.
گوچی یا آزمون؟!
گوچی که ابتدا در ایران ناشناخته بود و با گلزنیهای گاه به گاه خود در تیمهای کوچک هلند و بلژیک در اواسط و اواخر دهه 2000 به آرامی ابراز وجود کرد و کارلوس کیروش جستوجوگر را به خاطر شناختن وی و ردگیری و آوردنش به اردوی ملی ایران باید کاشف او لااقل برای فوتبال ایران نامید، بعد از آن دوران خوش اولیه حضورش در تیم ملی ایران و رهنمون کردن ایران به دور پایانی جام جهانی 2014 و تبدیل شدن به یک قهرمان ملی از این بابت وارد دوره نزولی دو، سه ساله شد که طی آن نه در لیگ دسته اول انگلیس اسباب دلگرمی کامل تیم چارلتون شد و نه در لیگهای غرب آسیایی قطر و کویت چیزی در خور نام و شأن خود یافت و این دورهای بود که سردار آزمون با بازیهای دلاورانهاش بیش از پیش چشمها را ربود و سرمربی پرتغالی تیم ملی ایران را هوادار درجه اول خویش یافت.
همین امروز اگر کیروش بخواهد نوک حمله اصلی و اول تیمش را برای بازی پیشرو انتخاب کند، شاید باز هم اولویت را به آزمون بدهد که البته مهاجم بسیار توانا، شجاع و کارسازی است اما اگر بحث تمامکنندگی و آن شم معروف و ویرانکننده گلزنی در محوطه جریمه در میان باشد، کمتر کسی با این مرد پخته شده و تقریبا 30 ساله فوتبال خراسان قابل برابری است.
مردی که با کارهای بزرگ فصل اخیرش در تیم معمولی هیرنفین و رساندن این تیم به جمع چهار، پنج تیم صدر جدول و صعود خودش به صدر جدول گلزنان فوتبال ایران را همپا با علیرضا جهانبخش دیگر مستاجر لیگ هلند و آزمون که در لیگ روسیه برای روستوف به میدان میآید، یک بار دیگر در سطح اروپا مطرح و به واقع «جهانی» ساخته است.