به گزارش"دی اسپورت"،دورانِ جذابیت و هیجان تمام شد. سالهای سال است كه بیشتر رسانهها تلاش میکنند تنور این رقابتهاي بزرگ و تاریخی را داغ نگه دارند. اگر در روزگاری نه چندان دور پرسپولیس و استقلال برای مردم فوتبالدوست همه چیز بود، امروز دیگر این دو تیم همه چیز نیستند؛ چرا که تقابل آبی و قرمز در فوتبال ایران مدتهاست دیگر جذابیتهای ورزشی، سیاسی و اجتماعی خود را تا حد زیادی از دست داده است.
فلسفه شکلگیری دربی
پرسپولیس و استقلال در شرایطی فردا دربی شماره ٨٤ را برگزار میکنند که نخستينبار در تاریخ ١٦ فروردین ١٣٤٧ مقابل هم قرار گرفتند. در سالهای ابتدایی این تقابل بیشتر از ورزش از جاذبههای سیاسی و اجتماعی تأثیرپذیر بود. داستانی که اتفاقا باعث بزرگشدن دربی شد. استقلال آن روزها با نام تاج شناخته میشد. در طرف مقابل پرسپولیس بهعنوان یک باشگاه پرطرفدار ظهور کرد. تیمی که اکثر بازیکنان باشگاهی به نام شاهین آن را تشکیل میدادند که منحل شده بود؛ تقسیمبندی و فضای دوقطبی را بین دو تیم مردمی پایتخت در انتخاب رنگ و سبک بازی دو تیم هم به خوبی میشد ملاحظه کرد. رنگ آبی (خِرَد سَرد) که بیشتر با محاسبه و برنامه کار میکند و فوتبالش بر فکر و تاکتیک حسابشده استوار بود. رنگ قرمز (احساس تند و رمانتیک) بر پایه فوتبال تهاجمی با شور و هیجان یکپارچه عمومی مدل فوتبال پرسپولیس بود. این ترکیب ابعاد اجتماعی یعنی تناسب پایگاه اجتماعی دو تیم با طرفدارانشان و از طرفی دیگر ابعاد سیاسی اداره دو باشگاه و نگاه مردمی به آن، جاذبه و پیچیدگی خاصی به موضوع داد تا کمکم تقابل قرمز و آبی به دربی فوتبال پایتخت و ایران تبدیل شود.
چرا آبی؟ چرا قرمز؟
تا به حال دقت کردهاید اکثر دربیهای مشهور دنیا بین دو تیمی برگزار میشود که از لباس آبی و قرمز استفاده میکنند؟ اینترمیلان- آثمیلان، منچستریونایتد- منچسترسیتی، آاسرم-لاتزیو، آرسنال-چلسی، لیورپول- اورتون و بسیاری از دربیهای دیگر ازجمله پرسپولیس و استقلال نشان میدهد که تقابل آبی و قرمز در این دربیها حرف اول و آخر را میزند. طبق تحقیقات به عمل آمده الهام گرفتن از رنگ آبی و قرمز برای دو تیم پرطرفدار یک شهر نشأتگرفته از سیاست دو حزبی زمین فوتبال است که ١٦٠ سال پیش توسط آمریکاییها طراحی شد. ایالت متحده را دو حزب حاکم جمهوريخواه و دموکرات پایهگذاری میکنند که رنگ یکی از این دو حزب آبی (دموکرات) و رنگ دیگری قرمز (جمهوریخواه) است. به همین ترتیب میبینیم دربیهای ورزشی تمام دنیا هم به طرز چشمگیری در تیمهای آبی و قرمز خلاصه میشوند. به هر حال فوتبال مقدماتی را فراهم میکند تا مردم با مشاهده و طرفداری یکی از دو تیم مطرح به تمرین برای پذیرش نظام دوحزبی بهخصوص در عرصه سیاست بپردازند و خود را برای چنین شرایطی آماده کنند. گفتنی است سیاست دوحزبی در مقیاس کشوری معمولا از قالب قرمز و آبی فاصله میگیرد و در تقابل دو تیم قدرتمند در یک کشور خلاصه میشود. مانند بارسلونا-رئال مادرید، بایرنمونیخ-دورتموند، ریورپلاته-بوکاجونیورز، پاریسسنژرمن- المپیک مارسی، آثمیلان- یوونتوس و پاناتینایکوس- المپیاکوس، منچستریونایتد-چلسی و....
تغییر نام بعد از انقلاب
با چنین فضا و تئوریهایی دربی در ایران هم برای مردم باارزش و مهم شد. البته با انقلاب شکوهمند اسلامی پرسپولیس به پیروزی (چند سال پیش برند پرسپولیس به این باشگاه بازگردانده شد) و تاج به استقلال تغییر نام دادند. همه به یاد دارند که در سالهای اولیه انقلاب اسلامی، استقلال تا مرز انحلال هم پیش رفته بود اما با تلاش پیشکسوتان این باشگاه و کمک چند تن از مقامات دولتی قرار بر این شد که با تغییر نام، استقلال بتواند به حیات خود ادامه بدهد. به این ترتیب دربی این بار با عنوان رقابت پیروزی و استقلال با همان رنگهای آبی و قرمز زنده ماند و اتفاقا جذابیتها، کریها و هیجانها و تقابل فنی دو تیم هم در دهه ٦٠ و٧٠ بیشتر شد؛ چرا که در آن سالها معمولا اکثر بزرگان فوتبال ایران یا در استقلال بازی میکردند یا پرسپولیس!
ریزش طرفداران دوآتشه دربی
امروز فوتبال ایران به جایی رسیده که دربی دیگر حساسیتهای گذشته را در بین مردم ندارد. با ظهور تیمهایی چون سپاهان، تراکتورسازی، فولاد خوزستان و.... فوتبال ایران از جریان دو قطبی استقلال و پرسپولیس فاصله گرفت. بیپولی سرخابیها باعث شد که آنها مقابل حریفان جدید با مشکلات بسیار زیادی و بیشتر با بحران روبهرو باشند. دیگر مثل گذشته ستارههای فوتبال ایران همه کار نمیکنند که یا قرمزپوش باشند و یا آبیپوش؛ به عبارت بهتر «تعصب به پول و رفاه شخصی زندگی» جای «تعصب به قرمز و آبی» را گرفت. محمد مهدی رحمتی، یکی از جامعهشناسان مطرح کشور در ارزیابی این پدیده به «شهروند» میگوید: «اما بنده هم به صورت کلی موافق این بحث هستم که شدت تمرکز مردم به مقوله دربی و استقلال و پرسپولیس ریزش داشته است.
پدیده کاهش حضور تماشاگران این در بازیهای خانگی در مقایسه با گذشته این واقعیت را به همه نشان میدهد. آن هم با در نظر گرفتن این حقیقت که جمعیت دو برابر شده است. نکته بعدی بسیار مهم دیگر تغییر نسلها است. تماشاگران فوتبال در دهه ٥٠ تا ٧٠ امروز دیگر به رده سنی میانسالی رو به پیری رسیدهاند و با اینکه هنوز به این تیمها علاقه دارند، اما دیگر مثل گذشته نمیتوانند از نظر انرژی و حوصله مباحث زمانی و اقتصادی برای استقلال و پرسپولیس وقت بگذارند.»این جامعهشناس ادامه میدهد: «برای این نسل مثل امروز برنامههای متنوع برای سپریکردن اوقاف فراغت وجود نداشت. پس فوتبال و طرفداری از استقلال و پرسپولیس یکی از اصلیترین برنامههای مورد نظر مردم بود؛ اما نسل بعد از دهه ٧٠ و بهویژه نسل امروز با دنیای اینترنت و این حجم از روزنامهها، سایتها، خبرگزاریها و فضای مجازی و تغییر دیدگاه و روش زندگی به نوعی از هیجان و تمرکز نسبت به فوتبال اشباع شده است. ازدیاد اخبار و حواشی فوتبال را برای آنها لوث کرده است. امروز پدیدههای بسیار زیادی دیگری در کنار فوتبال برای نسل امروز وجود دارد.»
مردم از فوتبالیستها فاصله گرفتهاند
با ورود تدریجی پول بین اهالی فوتبال و مردم به مرور زمان شکاف ایجاد شد. مطالعه اتفاقات گذشته با امروز به خوبی این حقیقت را برای همه آشکار میکند. محمد مهدی رحمتی، جامعهشناس هم در اینباره میگوید: «در گذشته پول همه چیز نبود و اکثر بازیکنان دو تیم از طبقه متوسط رو به پایین جامعه تشکیل میشدند. زندگی آنها هم نزدیک به همین مردم بود و به همین ترتیب مردم بازیکنان و عوامل دو باشگاه را از خودشان میدانستند. همچنین مشارکت در امور باشگاه را در وجود خودشان حس میکردند؛ اما با مرور زمان و اتفاقاتی که در مدیریت فوتبال و استقلال و پرسپولیس رخ داد، سطح این مشارکت به پایینترین حد ممکن رسید. مردم وقتی فوتبالیستهایی را نگاه میکنند که زندگی آنچنانی و قراردادهای نجومی دارند، از آنها فاصله میگیرند. این همان پدیدهای است که باعث شده در مدل محبوبیت بازیکنان در بین مردم هم تغییر ایجاد شود. مقایسه محبوبیت فوتبالیستهای دیروز و امروز نشاندهنده همه چیز است. پس تغییر متغیرهای فرهنگی هم روی کاهش این تمرکز تأثیرگذار بوده است. نکته دیگر این است که با تغییر نسل طرفداران و فوتبالیستها و تغییر مسائل فرهنگی و دغدغهها در سطح جامعه، مدیریت هم نتوانست با بهرهگرفتن از الگوهای خارجی این رابطه بین مردم و باشگاه و بازیکنان را حفظ کند و این شکاف در حال بیشترشدن است.»
منبع:شهروند