به گزارش"دی اسپورت"؛«دلتنگی در چهرهاش موج میزند اما هیزم خیالش هنوز گرم است انگار! وقتی در نیمهشب تابستان آن پیراهن قرمز را به خاطر میآورد، نم اشکی کشتزار رویاهایش را جان میبخشد! سالها گذشته و مردی که به سادگی نوشیدن یک فنجان هاتچاکلت، قفسهای توری را به آتش میکشید، اینک گیج و مبهوت در دفترچه لعنتی خاطرات، سراغ سالهای رفته را میگیرد تا شاید از فضیلت گذشته سرشار شود! سال تولد مار زنگی آسیا، در شناسنامه پر غبار این فوتبال بیسیرت خوانا نیست. کسی چه میداند! لابد بر شناسنامهاش برف باریده که این جماعت به یاد نمیآورند او روزی در خط آتش سرخترین تیم این حوالی محشر به پا میکرد و قفسبانان را لای بید مجنونها میفرستاد. آن عصر ملالآور هم که روی شانههای تکیده، قصیده وداع را خواند و با شبنم نشسته بر گونههایش بدرقه شد، غروب برای همیشه به نام کوچکش بدل شد! منبع:آفتاب یزد |