۱۷ دی ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۸

اهمیت «پروین» بودن

علی پروین که در 10 روز اخیر به سبب عارضه فشار بالا و اختلال‌های گوارشی در بیمارستان و خانه تحت مداوا و به استراحت مشغول بوده، آدمی عادی در ورزش ایران نیست و برای یافتن و توصیف جای واقعی و سزاوارانه او باید به گستره‌ای بسیار بیشتر از فوتبال نگاه انداخت.
کد خبر: ۷۴۰۰۱

به گزارش «دی اسپورت»؛ علی پروین که در 10 روز اخیر به سبب عارضه فشار بالا و اختلال‌های گوارشی در بیمارستان و خانه تحت مداوا و به استراحت مشغول بوده، آدمی عادی در ورزش ایران نیست و برای یافتن و توصیف جای واقعی و سزاوارانه او باید به گستره‌ای بسیار بیشتر از فوتبال نگاه انداخت.


واقعیت امر این است که پروین بعد از پرویز قلیچ خانی (که بی‌گمان بهترین فوتبالیست تاریخ ایران است) شاید نفر دوم فهرست بهترین‌ها باشد و واقعیت دیگر این است که سلطان بودن گفتارهای منحصر به فرد وی یک آیین مختص به خود او را به راه انداخت که آن را پروینیسم می‌نامند. نمی‌دانیم این آیین چقدر خوب و خوش نقش و خوش آرا است اما این را می‌دانیم که طلایی‌ترین دوران پرسپولیس در زمان زمامداری مطلقه علی پروین شکل گرفت. او به سبب حاکمیت مطلقه و توام با تندی کلامش به لقب «سلطان» ملقب شد و کافی بود او را در دهه‌های 80 و 90 میلادی که نقاط اوج قدرتش بودند، ملاقات می‌کردید تا دریابید این لقب چقدر برازنده او بود و درست به همان اندازه بر او خوب می‌نشست که عنوان قیصر بر شاهزاده محو نشدنی فوتبال آلمان یعنی فرانس بکن باوئر می‌نشست و هنوز هم به رغم عبور بکن باوئر از مرز 67 سال باز هم خوب می‌نشیند. افسانه این است که تصور کنیم پروین با آیین ویژه و روش‌های منحصر به فرد مربیگری‌اش قادر بود و هست که تمام میادین آسیایی را فتح کند و حتی در جهان هم سلطانی کند و این توفیق را دائما استمرار بخشد. او البته پرسپولیس را فاتح جام برندگان جام آسیا 1991 کرد و یک سال پیش از آن تیم ملی به جای مانده از گزینش‌های غیرمعمول و متهورانه پرویز دهداری را به‌عنوان قهرمانی بازی‌های آسیایی 1990 در پکن هم رسانده بود.

با این حال وقتی خط بازی او و شاگردانش شناسایی شد پرسپولیس در جام قهرمانی باشگاه‌های آسیا کم آورد و تیم ملی «قهرمانی پکن» در جام ملت‌های آسیا 1992 هیروشیما و سپس مرحله انتخابی جام جهانی 1994 در قطر کم آورد و ناکام ماند. افسانه پروین منهدم نشد و حتی مخدوش هم نشد اما وی آنقدر پیروزی آفریده بود که کمترین و کوچکترین ناکامی‌ها نیز او را بیش از حد آزار می‌دادند و هوادارانش را به شگفتی وا می‌داشت.

پروین پس از پنج سال دوری از فوتبال که محصول و پیامد ناکامی‌های فوق بود توسط امیر عابدینی مدیرعامل وقت پرسپولیس به صحنه بازگردانده شد و سه قهرمانی تازه در لیگ برای سرخ‌ها به ارمغان آورد اما از یک سو دیگر تیم ملی را به او ندادند و از جانب دیگر نقش و نگار بازی‌های او و نمایش تیم‌هایش چنان کمرنگ شد که خود او رضایت داد از مربیگری آلمانی‌هایی مثل رانیر سوبل و اشمیت در پرسپولیس بهره گیرد و خودش فقط مدیر فنی یا عضو هیات مدیره و حتی مدیرعامل باشد که مقطعی هم بود.

قدرت سلطان را آنجا بجویید که علی میرزایی مدیر عامل اواسط دهه 80 پرسپولیس حکم برکناری وی را صادر و احمدرضا عابدزاده را جانشین او کرد ولی سلطان با یک سوت کشیدن ساده و به سرعت شمارش عدد 3 شاگردانش را به محل تمرین خود فراخواند و هیچ کس به زمینی نرفت که عابدزاده در آن منتظر آمدن بازیکنان بود و میرزایی حاشیه نشین و دروازه‌بان نامدار سرخ‌ها از آن سمت کنار گذاشته شد و پروین ماند.

بیست سال پیش از آنکه پروین با حرکتی کودتاوار علیه منصور امیر آصفی سرمربیگری خود را در پرسپولیس پایه گذاشته بود، حرکت او ضد اصول ورزشی توصیف و نکوهش شد ولی وقتی حکم داد که افرادی دور از ورزش مدیرعامل نشوند و او را برکنار نکنند، خیلی‌ها بر کار او مهر تایید زدند.

پروین در 10 سال اخیر فقط فوتبال را تماشا کرده اما هنوز «پروین» و همچنان سلطان است.

کیفیاتی از این دست و لقب‌هایی از این قبیل بیهوده به افراد تعلق نمی‌گیرد و با اینکه می‌توان برخی ایرادهای اساسی دیگر را بر عملکردهای پروین قایل شد اما «سلطان» است و ده‌ها مرام ویژه او. مگر می‌توان پله را در فوتبال برزیل کوچک و ناکار کرد و مارادونا را به رغم تمام لغزش‌هایش در فوتبال آرژانتین یک ارباب ندانست.

پروین «پروین» است و دست نیافتنی و در 71 سالگی‌اش باید آرزو کرد که مردان قدرتمند دیگری مثل او ظهور کنند تا فوتبال ما و تیم‌های بزرگ آن در مسیر موفقیت قرار گیرند. آرزویی که البته چون سایرین «پروین» نیستند و منزلت سلطانی ندارند، متاسفانه تحقق نمی‌یابد.