۰۱ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۳

خيرآبادي: ‌استاد بنا تأکيد کرد که وارد گود شوم

با چهره او علاقه‌مندان به ورزش بيشتر در حاشيه بازي‌هاي المپيک٢٠١٢ لندن آشنا شدند؛ مربي‌اي با ريش اصطلاحا پروفسوري که دست راست محمد بنا در حماسه بزرگ هت‌تريک طلايي تيم ملي کشتي فرنگي بود.
کد خبر: ۷۴۶۸۶

به گزارش «دی اسپورت»؛ با چهره او علاقه‌مندان به ورزش بيشتر در حاشيه بازي‌هاي المپيک٢٠١٢ لندن آشنا شدند؛ مربي‌اي با ريش اصطلاحا پروفسوري که دست راست محمد بنا در حماسه بزرگ هت‌تريک طلايي تيم ملي کشتي فرنگي بود. بعد از آن رويداد راهي باکو شد و هدايت تيم ملي کشتي جمهوري آذربايجان را عهده‌دار شد. در‌حالي‌که قرار‌گرفتن يک ايراني در رأس کادر فني کشتي يکي از اقمار روس‌ها در نوع خود افتخاري بزرگ است؛ اما بسياري ناجوانمردانه بر اين مربي کاربلد تاختند و شگفتا او را به وطن‌فروشي متهم کردند؛ حال آنکه او هم لژيونر شده بود؛ مثل فوتباليست‌ها.منتقدان فقط اين بخش ماجرا را ديدند و هرگز نگفتند چرا پس از المپيک لندن پاداش کسي که به گواه منتقد و مخالف مغز متفکر محمد بنا محسوب مي‌شد، فقط ١٢ سکه طلا بود! اما جمهوري آذربايجان با هزينه‌اش براي صيد اين مربي جوان ايراني ارزش ايران و کشتي ايران را نشان داد. به‌هر‌ترتيب جمشيد خيرآبادي پس از شش سال به کشتي ايران بازگشته است. او اين‌بار در کسوت سرمربي تيم اميد کمر همت مي‌بندد تا به قول خودش از بيشه کشتي ايران شيرها را کشف کند. خيرآبادي در گفت‌وگويي اختصاصي با «شرق» درباره اهدافش گفت.

‌چه شد که بعد از شش سال پذيرفتيد دوباره به تيم ملي فرنگي برگرديد؟


من به عنوان يک سرباز در عرصه ورزش هميشه خدمتگزار مملکتم بودم و خواهم بود؛ چون هرچه دارم و به هر جايگاهي رسيده‌ام، از اين کشتي و اين مملکت بوده است. من از مربياني هستم که کار را در هر شرايطي نمي‌پذيرم. بايد شرايط کارکردن، شرايط اخلاقي و معنوي فراهم باشد تا بتوانم کارم را انجام دهم. اين را از استادان بزرگ و فرهيخته‌اي مانند محمد بنا ياد گرفتم که در هر شرايطي نمي‌توان کار کرد. تا پيش‌از‌اين شرايط کارکردن برايم مهيا نبود. هرچند عشقم به ورزش اين مملکت فراوان است؛ اما بعد از المپيک ٢٠١٢ لندن چون شرايط خوبي وجود نداشت، ناچار شدم در آن زمان به خاطر اثبات شخصيت ورزشي به‌عنوان يک مربي حرفه‌اي، در جاي ديگري از دنياي کشتي کارم را ادامه بدهم و چيزهايي را اول به خودم و به يک‌سري از اشخاص ثابت کنم. به‌اين‌ترتيب مربيگري تيمي را به عهده گرفتم که قهرمان‌هاي مطرح زيادي داشتند. بعد از ٥٠ ماه کارنامه‌اي به جاي گذاشتم که با تمام وجود باز هم خواهان بازگشت بنده هستند. هنوز هم با من تسويه‌حساب نکرده‌اند و در همين چند وقت گذشته هم که فدراسيون‌شان دچار تغيير و تحول شد، باز هم با من تماس گرفتند و خواهان ادامه همکاري هستند که من به دلايل متعدد، عشقي که به جوانان کشورم دارم و شرايط خوبي که در‌حال‌حاضر براي کارکردن وجود دارد، به ايران برگشتم؛ چون همين سمت را بعد از المپيک ٢٠١٦ ريو هم به من پيشنهاد دادند که نپذيرفتم و دلايل آن را هم مي‌توانم بعد توضيح دهم.

‌لطفا اين دلايل را همين‌جا توضيح دهيد.

در المپيک ريو، چند کشور با من صحبت کردند که يکي، دو نفر از دوستان ايراني هم بين آنها بودند. با من صحبت کردند که بعد از جناب آقاي بنا گزينه اصلي شما هستيد. بنده هم قرارداد خودم را رسمي نکردم و رفتم. امکانات سخت‌افزاري، نرم‌افزاري و شرايط مالي‌شان را ديدم. يکي، دو جا را هم پسند کردم و نصفه‌ونيمه کار را شروع کردم و در آخر به توافق نهايي نرسيديم؛ چون چشم اميد من به تيم ملي مملکتم بود. بعد از آن پيشنهاد سرمربيگري تيم ملي اميد را به من دادند. من مي‌دانستم شرايط بسيار سخت است؛ يعني اينکه زمان آماده‌سازي مناسبي نيست تا بتوانم تأثيرگذار باشم؛ چون من يک مربي برنامه‌محور هستم و کار اصلي خودم در تيم‌هاي ملي طراحي تمرين بوده. به‌همين‌دليل مي‌دانستم که کار خاصي نمي‌توان انجام داد. از‌اين‌رو اين پيشنهاد را نپذيرفتم؛ اما الان بعد از مسابقات جهاني اميدها، در صحبتي که روز چهارشنبه ٢٣ دي، با مدير تيم‌هاي اميد و بزرگسالان و دو، سه نفر از اعضاي فدراسيون داشتيم، به اين نتيجه رسيديم که حضور بنده در اين مقطع براي کشتي فرنگي مثمر‌ثمر خواهد بود. چند روز قبل از آن هم استاد بنا به‌شدت به من تأکيد کردند که بايد کار را دست بگيريد؛ چون شما به مملکت‌تان دِين داريد. من هم چون بحث کشتي کشورمان مطرح است، از ايشان خواستم تا به ما کمک کنند.

‌يعني از ايشان خواستيد به‌عنوان مشاور در کنارتان باشند؟

من از بزرگي استاد بنا هرچه بگويم، کم است. ايشان هرجا که باشند، منشأ خير و برکت براي کشتي خواهند بود. من به‌عنوان شاگرد ايشان جسارت نمي‌کنم که بگويم چه کنند؛ اما هر کاري انجام بدهند، مطمئنا به نفع تيم ملي و کشتي فرنگي است.

‌فدراسيون کشتي هم يکي از سالن‌هاي خانه کشتي را به نام آقاي بنا نام‌گذاري کرده است.

انسان‌هاي بزرگ با روح بزرگ، کارهاي بزرگي مي‌کنند. آقاي رسول خادم انسان بزرگ و فرهيخته‌اي هستند که عشق و علاقه خاصي هم به جناب بنا دارند. اين کاري که کردند، يک کار بزرگ است که در حد و نام محمد بناست که در کنار عبدالله موحد يکي از سالن‌هاي اصلي مملکت به نام ايشان باشد. من به نوبه خودم به‌عنوان يک شهروند ايراني و يکي از علاقه‌مندان به ورزش کشتي اين حرکت را تحسين مي‌کنم. اميدواريم اين کار در ديگر مناطق کشور نيز رواج يابد و سالن‌هاي مختلف به نام قهرمانان هر منطقه نام‌گذاري شود.

‌تيم کشتي فرنگي اميد ما در مسابقات جهاني خوب نتيجه نگرفت. شما چه جمع‌بندي‌ای از نفراتي که دعوت مي‌کنيد و برنامه‌هاي آينده اين تيم داريد؟

به من مأموريت داده شده تا اساسنامه و برنامه‌هايم را تنظيم و تاريخ مسابقات کشور و انتخابي تيم ملي را هم اعلام کنم. کشتي ايران مانند بيشه‌اي است که هيچ وقت از شير خالي نمي‌ماند. جمعيت شيرهاي اين بيشه از هر زمان ديگري بيشتر شده و استعدادهايي ناب و توانمند در سطح کشتي کشور هست که بايد شناسايي شوند. بايد با برنامه درست و کمک‌گرفتن از بزرگان کشتي فرنگي حرکت کرد تا مبنا و موفقيت تيم بزرگسالان را پايه‌گذاري کنيم.

‌ نگران نيستيد که اگر با تيم ملي اميد نتيجه نگيريد، چه شرايطي به وجود بيايد؟

اگر بخواهم صادقانه و بي‌پرده بگويم، چرا نگران هستم. واقعيت امر اين است که ريسک کردم اما به کارم ايمان دارم. به طراحي‌هاي تمرين، اهرم‌هايي که در اختيار دارم، کادر فني خبره‌اي که هميشه همراهم بوده، ايمان دارم. اين توانايي را در آنها مي‌بينم که امکان جمع‌وجورکردن تيم خوبي را داريم. فقط دو شرط دارد؛ يکي اينکه دستم براي انتخاب کادر فني باز باشد که اصلي‌ترين مبحث است و ديگر اينکه دستم براي انتخاب نفرات مستعد که بتوانند در مقابل حريفان خارجي از حيثيت کشتي کشور دفاع کنند هم باز باشد.

‌با اين شروط شما موافقت کرده‌اند؟

شرط و شروط من فقط با هدف اعتلاي کشتي فرنگي کشور است. به همين دليل هر موردي که گفتم با دلايل علمي و مستند صحبت کردم و دوست و استاد و برادرمان احد پازاج قول مساعد دادند و مسائل را پذيرفتند.

‌تعاملتان با مربيان بقيه رده‌ها به ويژه بزرگسالان چگونه خواهد بود؟ علي اشکاني شاگرد شما بوده است.

يکي از بهترين نفرات، در مقطعي که ما در اردوي تيم ملي بوديم، علي اشکاني بود. زماني که در تيم نوجوانان، زير نظر رشيد محمدزاده بود، من هم مربي بودم. بنده از آن زمان با ايشان و همراهشان بودم. من علي آقا را هم از نظر اخلاقي و هم از نظر فني قبول دارم. او مي‌تواند يک مربي بزرگ و سرنوشت‌ساز براي روزهاي سخت باشد. ان‌شاءالله در اين مسير سخت هم خدا به ايشان کمک کند و نتايج قابل قبولي بگيرد. ايشان هم نياز به زمان دارد تا ايده‌هايش را پياده کند.

‌ ايشان هم مثل خودتان هم دانشگاهي است هم خوش‌اخلاق.

علي آقا هم مثل من دانشجوي مقطع دکتراي فيزيولوژي است. قطعا تعامل خوب و سازنده‌اي با همه دوستان خواهيم داشت. خوشبختانه چه آقاي باغبان چه آقاي عليزاده، ساليان سال به عنوان مربي در خدمتشان بودم که جزء افتخارات دوران مربيگري من است.

‌همکارانتان را چه زماني معرفي مي‌کنيد؟


من نسبت به اين مسئله خيلي وسواس دارم و موفقيت‌هايي هم اگر به دست آوردم، سهم عمده آن به خاطر همکاري دوستان عزيز و بزرگي است که با من بودند. چند تا از گزينه‌هاي بزرگ و موفق ساليان دور و نزديک را در نظر دارم که با آنها صحبت کردم. من قبل از پذيرفتن اين مسئوليت، مسئوليت ديگري هم پذيرفتم و مدير تيم‌هاي ناشنوايان براي مسابقات بوئنوس‌آيرس و جهاني مسکو شدم. الان در حال تعيين سرمربي تيم ملي نوجوانان، جوانان و بزرگسالان هستم که براي بزرگسالان مشخص شده و براي رده‌هاي ديگر هم از چند نفر برنامه گرفتم و در حال بررسي هستم. با چند نفر از دوستان صحبت کردم؛ به جمع‌بندي نهايي که برسيم اعلام مي‌کنيم.