به گزارش" دی اسپورت":مدافع مصدوم استقلال گفت: شاید مشکل تیم من بودم که نیستم، برنده میشود!
آرمین سهرابیان از استان گلستان به سطح اول فوتبال ایران معرفی شد. او هم از همان منطقهای میآید که سردار آزمون شناسایی شد. مدافع تیم استقلال ابتدای فصل قبل از سپاهان جدا شد و به خواست علیرضا منصوریان به تهران آمد تا در تمرینات این تیم حضور پیدا کند. در دیدار با پارس جنوبی جم برای اولین بار به میدان رفت و در نیمفصل دوم کمکم فرصت پیدا کرد تا برای این تیم به میدان برود.
حادثهای که باعث شد اهالی فوتبال بیش از پیش با نام و چهره این بازیکن سربهزیر بیشتر آشنا شوند، برخورد اتفاقی او با لئوناردو پادوانی بود. برخوردی که در اهواز منجر به شکستگی استخوان گردن و جمجمه مدافع برزیلی استقلال شد. سهرابیان از همان زمان تا امروز همچنان بابت این اتفاق خودش را سرزنش میکند در حالی که هرگز تعمدی در این برخورد وجود نداشته است. او میگوید: «مادامی که مانند قبل پادوانی را در سلامت کامل نبینم، دلم از این بابت آرام نمیگیرد».
به بهانه بازگشت پادوانی به برزیل و دعای خیری که پیش از ترک تهران برای آرمین کرد (اینجا بخوانید)، سراغ این جوان آرام و ساکت استقلال رفتیم که چندی پیش کارلوس کیروش هم از او تعریف کرد. صحبتهای سهرابیان با خبرورزشی را میخوانید.
*اوضاع دستت چطور است؟
تقریباً خوب شده ولی هنوز باید در آتل باشد. فکر کنم دو هفته دیگر آتل دستم را باز کنم.
* دیروز به محل تمرین استقلال رفتی؟
بله! شکر خدا توانستم با تیم بدوم و این برایم خیلی لذتبخش بود. باید مراقب باشم تا زمین نخورم.
* در این مدت چه میکردی؟
با تردمیل، دوچرخه ثابت و وزنه کار میکردم. بیکارِ بیکار هم نبودم. نمیخواستم از شرایط بدنی که داشتم عقب بیفتم.
* دوست داریم از زبان خودت بدانیم چه مشکلی برایت به وجود آمده است؟
در حال دویدن در عرض زمین بودم که چمن خیس بود و سُر خوردم. اینقدر ناگهانی زمین افتادم که نتوانستم خودم را جمع کنم و به جای کف دست، روی انگشتهایم افتادم.
* دقیقاً کدام انگشتها؟
انگشت سبابه و میانی دست راستم دچار شکستگی شدند.
* قبل از اردوی تیم ملی بود؟
بله! من در شهریورماه به اردوی تیم ملی دعوت شده بودم و خیلی امید داشتم در اردوی بازی ترینیداد هم دعوت شوم که این اتفاق برایم رخ داد و خط خوردم.
* فکر میکنی در اردوی بعدی دعوت شوی؟
امیدوارم! من که در این حد فاصل هیچ بازی نمیتوانم انجام بدهم. امیدوارم این اتفاق بیفتد. خوشحالم کیروش در تعریفی که از بازیکنان جوان دعوت شده به اردوی تیم ملی کرد، از من هم اسم برد.
* اوضاع استقلال را چطور ارزیابی میکنی؟
شکر خدا اوضاع خوب شده است. فکر میکنم مشکل تیم، من بودم و وقتی نیستم تیم نتایج خوبی میگیرد (خنده). از شوخی گذشته استقلال کمکم به همان تیمی که منتظرش بودیم، میرسد و در اهواز هم نتیجه خوبی گرفت و در تهران هم که سه گل زد. حالا بازیکنان با انگیزه بالایی در تمرین هستند و قطعاً از این به بعد فقط میبریم.
* انتظار برد ۳ گله در دیدار آخر را داشتی؟
میدانم بچهها برای برد به میدان رفته بودند. با احترام به تیم صنعت نفت آبادان، ما به هر تیمی بخواهیم، میتوانیم سه تا گل بزنیم. ما استقلال هستیم و بچههای تیم خیلی عالی ظاهر شدند و اگر بخت با آنها یار بود، بیشتر هم میزدیم.
* بازی را در استادیوم دیدی؟
دیدم ولی نه از داخل ورزشگاه بلکه کنار دوستان در دفتر یکی از آنها این مسابقه را میدیدم. یک شبکه اینترنتی است.
* با وجود بردهایی که استقلال به دست میآورد و خودت هم آرزوی دیدنش را داری، فکر نمیکنی راه برای بازگشتت به ترکیب سختتر میشود؟
قطعاً کار آسانی ندارم. البته در حالت عادی هم همینطور است ولی من تلاشم را میکنم، فرقی هم نمیکند، چون همه همپستیهایم رفقای صمیمیام هستند و مهمترین چیز برای ما این است که استقلال نتیجه بگیرد، چون در آن صورت همه ما سودش را میبینیم.
* پادوانی گفت: دعا میکند هرچه زودتر انگشتهایت خوب شود. دیدی؟
بله! پادوانی پسر خوشقلبی بود که من هنوز بابت اتفاقی که پارسال بین من و او رخ داد، خودم را نمیبخشم.
* اما عمدی که در کارت نبود؟
درست است! ولی من هنوز نمیتوانم در اینباره با خودم کنار بیایم. خیلی خوشحالم اتفاق بدتری برایش رخ نداد، چون نمیدانم در آن صورت حالا من چه وضعیت روحی داشتم. با این همه مادامی که نبینم مثل گذشته سلامتی کاملش را به دست نیاورده، احساس خوبی نخواهم داشت. او اینقدر مهربان است که حد ندارد. هرچه بگویم باز هم باور کردنش برایتان ممکن نیست.
* با او در ارتباط هستی؟
البته! با امکانات فضای مجازی از حالش باخبر میشوم و دعا میکنم هرچه زودتر بهبودی کاملش را به دست بیاورد و دوباره به تهران و استقلال برگردد تا کنار تیم باشد.
* با توجه به اوضاع فشرده رقابت در صدر جدول، فکر میکنی تیمت بتواند دوباره آن بالاها برسد؟
ما الان پنجم جدولیم و فاصلهمان با صدر ۸ امتیاز است. هنوز به نیمفصل هم نرسیدهایم و الان خیلی زود است که کسی بخواهد فکر کند استقلال نمیتواند قهرمان شود.
* پس به قهرمانی فکر میکنی؛ با وجود سپاهان و پدیده و بقیه؟
البته! سپاهان، پرسپولیس و تراکتورسازی خوب و قابل احترام هستند ولی ما استقلالیم. شک نداشته باشید در نیمفصل با یارگیری و تقویت تیم دوباره همان تیم خوب میشویم و بار دیگر به صدر جدول برمیگردیم.
* اما هواداران استقلال وقتی جام حذفی از دست رفت، کمی از تیم محبوبشان دلسرد شدهاند؟
اصلاً اینطور نیست. خیالشان راحت باشد که ما با قدرت ادامه میدهیم. تیم ما بازیکنان خیلی خوبی دارد و با اضافه شدن چند بازیکن دیگر از این هم بهتر خواهد شد.
* اما پرسپولیس همین الان با یک بازی کمتر ۳ امتیاز از استقلال بیشتر دارد.
پرسپولیس را هم میگیریم. قرار نیست همه تیمهای بالای جدول فقط برنده شوند. مساوی و باخت هم جزئی از فوتبال است.
* درباره گروه دشوار آسیایی تیمت چه حرفی داری؟
خب گروهی پر از هیجان را پیشبینی میکنم. گروهی که قطعاً همه غرب آسیاییها برای دیدن بازیهایش کانال تلویزیونشان را تغییر نمیدهند. یک گروه پر از تیمهای سفت و سخت. ما باز هم صعود میکنیم.
همگروههای استقلال وحشتزدهاند
آرمین سهرابیان وقتی با سؤال ما درباره گروه سنگین و سخت لیگ قهرمانان آسیا که استقلال در آن قرعهکشی شده است مواجه شد، گفت: «این را بدانید که سرمربیان تیمهای الهلال، الدحیل و العین به شدت از اینکه با استقلال همگروه شدهاند، وحشت کردهاند. من به گروهمان خوشبین هستم و فکر میکنم همان اتفاقاتی که فصل قبل برای ما رخ داد، دوباره تکرار میشود و با قدرت صعود میکنیم».
چرا سهرابیان دعوت نشده به اردوی تیم ملی رفت؟
آرمین سهرابیان در خلال توضیحاتی که درباره انگشتان شکسته اش به خبرورزشی میداد، در پاسخ به این پرسش که آیا کادر پزشکی تیم ملی هم در این باره با او صحبت کردهاند؟ گفت: «بعد از تشکیل اردوی تیم ملی، دکتر خانلری از من دعوت کرد تا برای بررسی وضعیت دستم به محل اردوی تیم ملی بروم. پس از بررسی دقیق پرونده و عکس دستم و اینکه چه زمانی به شرایط طبیعی برمیگردد، اردو را ترک کردم».
عیادت آرمین از پادو قبل از ترک تهران
آرمین سهرابیان در طول ماههای گذشته بیش از دیگر همتیمیهایش به پادو سر میزد که البته دلایل مهمی هم برای این کارش داشت. او درباره آخرین دیدارش با پادو به خبرورزشی گفت: «سه، چهار روز قبل از اینکه از ایران برود، دیدمش. من همیشه به او سر میزدم ولی وقتی شنیدم برنامه رفتنش جور شده، به دیدارش رفتم. از بس فیزیوتراپی میکرد، خسته میشد و برای همین خیلی دوست نداشتم مزاحم استراحتش بشوم».