۱. کارگردان بابت تایم هشدار میدهد. ناظر پخش هنوز روی آیتم ایراد دارد. یکی «اس» داده که میهمان حضوری برنامه سوتی داد. میهمان روی خط به انگلیسی حرف میزند. و مترجم اشتباه ترجمه میکند. در این بلبشو آرام نشسته و به دیالوگها گوش میدهد و خطای مترجم را میگیرد و ... این عادل فردوسیپور است.
۲. برای اینکه بدانی سوپرمن است، از موبایل جادوییاش که دستهاول ترین اخبار را مجانی دارد تا مدل رانندگی و جنون فوتبال دیدنش در ۳مونیتور همزمان باید بدانی. کارنامه بالا و پاییندار۹۰را نباید از سر شکم تحلیل کرد. باید بدانی۹۰ را کسی ساخته که در کار بینظیر است و ادعای شباهتش با کسی دروغ است.
۳. اصرار دارد فرزند رسانه است و اصرار دارند این ۲۰سال را به هرکسی میدادند او هم چنین میکرد. به چرندیات گوش نکنید. صداوسیما اگر ساختار عادلپرور داشت، دهها دیگر هم مثل او داشت. جوان جویای نام پرمطالعه سختکوش، استاد دانشگاه با ۹۰ی چنان درخشان یک استعداد است که تیوی توان ساختش ندارد.
۴. «شبیهترین به عادل»؛ این بدترین توصیفی بود که این روزها باب شده. محمدحسین میثاقی، یک استعداد درخشان دیگر است با تواناییهای دیگر. کافی است او را بایک میکروفن به صحرا بفرستید و سوژه پیدا کند. اگر سوژه بدهی درخشانش کند و اگر نداشته باشی خودش همیشه یک ایده دارد.
۵. گزارشهای روسیه را با گزارشهای جام ملتها مقایسهکنید. در شبکه ۳ زمان جام ملتها، بیش از اینکه جای عادل روی صندلی خالی باشد جای میثاقی در امارات خالی بود. لشگری خبرنگار به آنجا رفتند و تولیدات را به نمایش گذاشتند. همهشان به ارزشی کمتر از نصف گزارشهای روسیه.
۶. اما مگر المپیک یادتان رفته؟ او در تایمی که نوبت سازمانیاش بود چنان به دست و پای کاروان پیچید و گزارش از هیات ژوری وزنه برداری و اعتراضهای کشتی داد... که تنهاالمپیکی را ساخت که مردم نزدیکترین حالت به کاروان را داشتند. شاید حتی بهتر از عادل. استعداد میثاق آنجاست. پسر باهوش با زبان کامل و ایدههای بامزه که شاید اگر در سازمانی مثل «سی ان ان» بود پلههای آموزش و ترقی را جوری میرفت که تا چندسال دیگر تواناییاش فقط ورزش نباشد و بتواند خبرنگار اول سازمانی به همان بزرگی باشد. اینجا مسیر پیشرفت از میز رد میشود و میز جایی است که خرده خرده استعدادهایش را خشک میکند.
۷. مقایسه فردوسیپور و میثاق به واسطه کاری که درکنارشان کردهام مثل هیچ مقایسهای نیست. فقط اشتباه است. فردوسیپور بعد از ۲۰ سال حالا به پختگیای رسیده که تحت تاثیر برنامهاش فوتبال مثل یک برلیان شفاف است. فساد دارد اما، فسادش از همه حوزههای دیگر عیان و فاشتر. با نود مسیری ساخت که الگوسازی را از رویش شروع کردند و نودهای حوزه دیگر ساختند که خب هیچکدام موفقیت نود را نداشتند. اما میثاق گزارشگری که میتواند روزی نامبروان فریلنسها باشد و به جای «حسینیبایِ درآب فرورفته» گزارش بگیرد یا خبرنگار نیوریورک ایران باشد حالا در مسیری دیگر قرار دارد.
۸. شاید بگویند که میثاقی در آن مسیر نبود و چنان نمیشد، من هم میگویم مگر اصلا صدا و سیما تا به حال مصاحبهای از مقامات رسمی کشورها در نیویورک گرفته که برای میثاق رویابافی کنم. اما از رویا شما را به ایران۹۰ها دعوت میکنم که از شهرهای مختلف گزارش میگرفت و تبعیضهای عجیب در خاک ایران را در گزارشی فوتبالی و فان به نمایش میکشید.
۹. زیاده گویی شد. حالا نود نیست و میثاق پرچ میز شده. این روزها قضاوتهای زیادی در مورد رفتار میثاق شده اما قصد ورود به آن را ندارم. فقط میبینم که صدا وسیما رونالدو را بیرون گذاشته و محمدصلاح را دفاع آخر بازی گرفته. استعدادهای میثاقی پشت میز نابود میشوند و صدا وسیما بی عادل ریزش بیننده ثابت ۲۰ساله دارد. اینها اولین ضربه را به صداوسیما میزند و چون رقیب ندارد آتشش دامن جای دیگر را هم میگیرد.
۱۰. کسی دلش میسوزد باید اینجا کاری کند بعد دودش به چشم فوتبال میرود که نود پایین نیامده صدای فسادش درآمده،حتما مخاطبان عادت کرده تلویزیون متضرران بعدی هستند و دست آخر فردوسیپور و میثاقی. این بازی هیچ برندهای ندارد حتی مدیران تصمیمگیرنده، یک بازی همه سر باخت است با نابودی دوستاره. ستارههایی که میشد و میشود با ادامه درخشش در جای خودشان همه معادلات بالا را معکوس کنند.